بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
وبلاگ رسمی اقدس اکبرنژاد

كلام جادويي دكتر شريعتي از كتاب « پس از شهادت »

شهادت

حضور در صحنه حق و باطل هميشة تاريخ است. و غيبت ؟!

آنهايي كه حسين را تنها گذاشتند از حضور و شركت و شهادت غايب شدند، اينها همه با هم برابرند، هر سه يكي اند:

چه آنهايي كه حسين را تنها گذاشتند تا ابزار دست يزيد باشند و مزدور او، و چه آنهايي كه د رهواي بهشت، به كنج خلوت عبادت خريدند و با فراغت و امنيت، حسين (ع) را تنها گذاشتند و از درد سر حق و باطل كنار كشيدند و در گوشه محراب ها و زاوية خانه ها به عبادت خدا پرداختند و چه آنهايي كه مرعوب زور شدند و خاموش ماندند. زيرا در آنجا كه حسين (ع) حضور دارد و در هر قرني و عصري حسين (ع) حضور دارد هر كس كه در صحنة او نيست، هر كجا كه هست، يكي است، مؤمن و كافر، جاني و زاهد، يكي است. اين است معني اين اصل تشيع، كه قبول هر عملي، يعني ارزش هر عملي به امامت و به رهبري و به ولايت بستگي دارد! اگر او نباشد، همه چيز بي معني است و مي بينيم كه هست.

و اكنون، حسين حضور خودش را در همة عصرها و در برابر همه ي نسلها، در همة جنگها، و در همة جهادها، در همة صحنه هاي زمين و زمان اعلام كرده است، در كربلا مرده است تا در همة نسلها و عصرها بعثت كند.

و تو، و من، ما بايد بر مصيبت خويش بگرييم كه حضور نداريم.

آري، هر انقلابي دو چهره دارد: خون و پيام! رسالت نخستين را حسين و يارانش امروز گزاردند، رسالت خون را. رسالت دوم، رسالت پيام است، پيام شهادت را به گوش دنيا رساندن است، زبان گوياي خونهاي جوشان و تنهاي خاموش، در ميان مردگان متحرك بودن است، رسالت پيام از امروز عصر آغاز ميشود، اين رسالت بر دوشهاي ظريف يك زن، « زينب »! زني كه مردانگي در ركاب او جوانمردي آموخته است! و رسالت زينب دشوارتر و سنگين تر از رسالت برادرش.

آنهايي كه گستاخي آنرا دارند كه مرگ خويش را انتخاب كنند، تنها به يك انتخاب بزرگ دست زده اند، امّا كار آنها كه از آن پس زنده ميمانند دشوار است و سنگين. و زينب مانده است، كاروان اسيران در پي اش، و صفهاي دشمن، تا افق، در پيش راهش، و رسالت رساندن پيام برادر بر دوشش، وارد شهر ميشود، از صحنه برميگردد، آن باغهاي سرخ شهادت را پشت سر گذاشته و از پيراهنش بوي گلهاي سرخ به مشام ميرسد، وارد شهر جنايت، پايتخت قدرت، پايتخت ستم و جلادي شده است، آرام، پيروز، سراپا افتخار، بر سر قدرت و قساوت، بر سر بردگان مزدور، و جلادان و بردگان استعمار و استبداد فرياد ميزند:

« سپاس خداوند را كه اينهمه كرامت و اين همه عزت به خاندان ما عطا كرد »: افتخار نبوت، افتخار شهادت...

زينب رسالت رساندن پيام شهيدان زنده امّا خاموش را به دوش گرفته است، زيرا پس از شهيدان او بجا مانده است و اوست كه بايد زبان كساني باشد كه، به تيغ جلادان، زبانشان بريده است.

اگر يك خون پيام نداشته باشد، در تاريخ گنگ ميماند و اگر يك خون پيام خويش را بهمة نسلها نگذارد، جلاد، شهيد را در حصار يك عصر و يك زمان محبوس كرده است، اگر زينب پيام كربلا را به تاريخ باز نگويد، كربلا در تاريخ ميماند، و كساني كه به اين پيام نيازمندند از آن محروم ميمانند،  و كساني كه با خون خويش، با همة نسلها سخن ميگويند، سخنشان را كسي نمي شنود، اين است كه رسالت زينب سنگين و دشوار است، رسالت زينب پيامي است به همة انسانها، به همة كساني كه بر مرگ حسين مي گريند، و همة كساني كه در آستانة حسين سر به خضوع و ايمان فرود آورده اند، و به همة كساني كه پيام حسين را كه « زندگي هيچ نيست جز عقيده و جهاد » معترفند و پيام زينب به آنهاست كه:

« اي همه! اي هر كه با اين خاندان پيوند و پيمان داري، و اي هر كس كه به پيام محمّد مؤمني، خود بينديش، و انتخاب كن! در هر عصري و در هر نسلي و در هر سرزميني كه آمده اي، و پيام شهيدان كربلا را بشنو، بشنو كه گفته اند: كساني مي توانند خوب زندگي كنند كه مي توانند خوب بميرند. بگو اي همة كساني كه به پيام توحيد به پيام قرآن، و به راه علي و خاندان او معتقديد، خاندان ما پيامشان به شما، اي همة كساني كه پس از ما مي آييد، اين است كه اين خانداني است كه هم هنر خوب زيستن را به بشريت آموخته است و هم هنرِ خوب مردن را، زيرا هر كس آنچنان مي ميرد كه زندگي مي كند. و پيام اوست به همة بشريت كه اگر دين داريد، « دين » و اگر نداريد « حريت » - آزادگي بشري مسئوليتي بر دوش شما نهاده است، كه بعنوان يك انسان ديندار، يا انسان آزاده، شاهد زمان خود و شهيد حق و باطلي كه در عصر خود درگير است، باشيد، كه شهيدان ما ناظرند، آگاهند، زنده اند و هميشه حاضرند و نمونه عمل اند و الگوي اند و گواه حق و باطل و سرگذشت و سرنوشت انسان اند. »

و شهيد، يعني همة اين معاني.

هر انقلابي دو چهره دارد: خون و پيام.

و هر كس اگر مسئوليت پذيرفتن حق را، انتخاب كرده است، و هر كس كه ميداند مسئوليت شيعه بودن يعني چه، مسئوليت آزاده انسان بودن يعني چه، بايد بداند كه در نبرد هميشة تاريخ و هميشة زمان و همه جاي زمين كه همة صحنه ها كربلاست، و همة ماهها محرم و همة روزها عاشورا بايد انتخاب كند: يا خون را، يا پيام را، يا حسين بودن را يا زينب بودن را، يا آنچنان مردن را، يا اين چنين ماندن را.

اگر نمي خواهد از صحنه غائب باشد.

عذر ميخواهم ة در هر حال وقت گذشته است و ديگر فرصت نيست، و حرف بسيار است و چگونه ميشود، با يك جلسه، از چنين معجزه اي كه حسين در تاريخ بشر ساخته است، و زينب پرداخته است، سخن گفت ؟

آنچه ميخواستم بگويم حديث مفصلي است كه در اين مجمل ميگويم به عنوان رسالت زينب: « پس از شهادت »، كه:

« آنها كه رفتند، كاري حسيني كردند،

     و آنها كه ماندند، بايد كاري زينبي كنند،  و گر نه يزيدي اند »!

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







موضوع مطلب : <-CategoryName->
یک نظر
درباره وبلاگ
اقدس اکبرنژاد

با سلام به وبلاگ من خوش آمدید
نويسندگان
rss feed

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 63
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 326
بازدید کل : 261500
تعداد مطالب : 173
تعداد نظرات : 121
تعداد آنلاین : 1