بسم الله الرحمن الرحیم
وبلاگ رسمی اقدس اکبرنژاد
حسين تو اي حسين! با تو بگویم؟ «شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل» و تو ای چراغ راه، ای کشتی رهایی، ای خونی که از ان نقطه ی صحرا، جاودان می تپی و می جوشی، و در بستر زمان جاری هستی، و بر همه ی نسل ها می گذری، و هر زمین حاصل خیزی را سیراب خون می کنی، و هر بذر شایسته را در زیر خاک می شکافی و می شکوفانی، و هر نهال تشنه ای را به برگ و بار حیات و خّرمی می نشانی، ای آموزگار بزرگ شهادت! برقی از آن نور را بر این شبستان سیاه و نومید ما بیفکن! قطره ای از آن خون را در بستر خشکیده و نیم مرده ی ما جاری ساز! و تَفتی از آتش آن صحرای آتش خیز را به این زمستان سرد و فسرده ی ما ببخش! ای که «مرگ سرخ»را برگزیدی تا عاشقانت را از مرگ«مرگ سیاه» برهانی، تا با هر قطره ی خونت، ملّتی را حیات بخشی و تاریخی را به تپش آری و کالبد مرده و فسرده عصری را گرم کنی، و بدان جوشش وخروش زندگی و عشق و امید دهی! ایمان ما، ملّت ما،تاریخ فردای ما،کالبد زمان ما، «به تو و خون تو محتاج است». دكتر علي شريعتي نظرات شما عزیزان: موضوع مطلب : <-CategoryName-> نويسندگان |
|