بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
وبلاگ رسمی اقدس اکبرنژاد
دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:اقدس اكبرنژاد,سوتك,انقلاب, :: 20:29 ::  نويسنده : اقدس اکبرنژاد

سوتك

نمي دانم پس از مرگم چه خواهد شد؟

نمي خواهم بدانم كوزه گر از خاك اندامم

چه خواهد ساخت؟

ولي بسيار مشتاقم،

كه از خاك گلويم سوتكي سازد

گلويم سوتكي باشد به دست كودكي گستاخ و بازيگوش

و او يكريز و پي در پي،

دَم گرم خوشش را بر گلويم سخت بفشارد،

و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد.

بدين سان بشكند در من ،

سكوت مرگبارم را !

 

 

با بچه هاي 57

آمده ام تا دوباره با هم پنجره ها را باز كنيم و دوباره با هم پرواز كنيم. هواي قفس دلگير است. همه جا زمستان است و هوا ابري!

برخيزيد دوباره با هم برويم و خورشيد را پيدا كنيم و در انفجار دوبارة نور راه را از همانجا كه مانده ادامه دهيم.

آمده ام تا دوباره همة مرزها را بشكنيم. مرزهاي سكوت و سكون را.

آمده ام تا دست در دست و بال در بال در پروازي دوباره همة بركه ها را جا بگذاريم و تاريكيها را! و به افق هاي روشن توحيد و عدالت برسيم. آمده ام تا همه صخره هاي سخت ناملايمات را درنورديم و جاده هاي نامهرباني را پشت سر بگذاريم و با عبوري دوباره از دشتهاي سرخ و آبي و بنفش! دوباره سبز شويم و در موج تكثير شقايق هاي سرخ به پيشباز لاله ها برويم. برخيزيد، امروز همة انسانيت را به آتش كشيده اند! همة دشتها در غربت خيزش شما مظلومانه ميسوزند! آتشفشان همة قله ها خاموش است در غياب نفس هاي شعله ور شما! همة ديوارهاي استقامت به انهدام تن در داده اند!

برخيزيد تا دشتها دوباره جوانه زنند، جنگلها برخيزند. قله ها آتشفشاني شوند!

برخيزيد تا رودها بخروشند، حنجره ها بخوانند و در پژواك تكبيرها جوانه ها قيام كنند! برخيزيد باغهاي گل سرخ را از يورش سرماي زمستان نجات دهيد. يادتان هست سوتكي را كه يكروز از عزيزترين استادم هديه گرفته بودم، به شما هديه دادم و شما بچه هاي بازيگوش و با استعداد من در سال هاي 56 و 57 با نفسهاي گرمتان آنقدر در آن دميديد كه همة خفتگان را از خواب بيدار كرديد و سكوت مرگبار دنيا را در هم شكستيد! يادتان هست؟!

حالا نيز برخيزيد و آنقدر در سوتكهايتان بدميد تا خفتگان بي تعهد دوباره از خواب غفلت برخيزند! برخيزيد دوباره طوفاني بر پا كنيد و اين شاخكهاي سخت رسوبي را كه چنگال در ريشه هاي خاك گسترده اند و شاخه ها را از بنياد مي شكنند در طوفان قيامتان بشكنيد.

شما همواره زنده و سرافرازيد. عجيب نيست اگر من هنوز هم در دشتهاي پهناور اين سرزمين صخره اي قامت استوار شما را مي بينم كه يكه و تنها در دورترين روستاها سبز سبز ايستاده ايد! و بر مرگ لبخند مي زنيد! در روستاهاي جا مانده از تلاش و تپش و حركت! در روستاهاي مظلوم خفته در دشتهاي ساكت و آرام! در روستاهاي مظلوم خالي از سكنه! در روستاهايي كه همة اهالي آن از بي امكاناتي خانه هايشان را رها كرده و از سرزمين آباء و اجدادي خود، از كنار مزارع سر سبز خود، از كنار شهيدان خود، از كنار همة خاطره ها و يادهاي عزيزشان كوچ كرده اند و گريخته اند به حاشيه كلانشهرهاي نا نجيب، شهرهاي كلانخورها، اختلاسگران و در آنجا به دريوزگي تمدن بزرگ! تن در داده اند!

به آغوش كلانشهرها پناه آورده اند. به آغوش اعتياد، فقر، فساد، فحشا و...بخاطر نداشتن حتي يك راه سادة خاكي! يك مدرسه! يك پزشك! يك معلم! در روستاها!

و شما هنوز يكه و تنها در قلب روستا، در عمق باورهايي كه به آن رسيده ايد همچنان ايستاده و كرامت و بزرگواري و انسانيت را فرياد مي زنيد. انقلاب را فرياد ميزنيد. زندگي، تلاش، ايمان وآرمان خود را فرياد مي زنيد.

آمده ام در كنار شما ايستاده بميرم! كه نه، ايستاده بمانم!

چرا خفته ايد؟ برخيزيد دوباره بر سوتكهايتان بدميد! و نسل سرگردان و آواره روزگار متمدن وحشي را فرياد بزنيد!

دوباره بدميد! بدميد! تا در پژواك آخرين نوازشهاي آوازتان جهان برخيزد! دنيا بشورد! زندگي جوانه زند! حيات بشكوفد! گلها بخندند. شكوفه ها يا سلامي دوباره زندگي را آغاز كنند.

واژه هاي غريب من!

چرا هر يك در گوشه اي از غربت اين خاك گم شده ايد؟

و يا نه، داريد جسم بي رمق اين انقلاب مظلوم را در ميان بازوانتان در شرق و غرب و شمال و جنوب پاس مي داريد و نگهباني مي كنيد، و يا نه داريد تشييع مي كنيد!

واژه هاي غريب من!

چرا هر يك در گوشه اي از غربت اين خاك پنهانيد؟!

برخيزيدد دوباره با هم پيدا شويم!

برخيزيد دوباره، همه با هم در سوتكهايمان بدهيم!

دوباره شهر را بيدار كنيم!

دوباره شهر را از هجوم سياهي و تباهي و ظلم آزاد كنيم!

برخيزيد دوباره با هم شهيد شويم! دلم از تنهايي نخلهاي بي سر، دلم از تنهايي باغچه، دلم از تنهايي آئينه ها تنگ است. برخيزيد تا در حضور شما شب از حاشيه هاي شهر بگريزد. قلب شهر را پاس داريد. مي دانم دوباره مشتهاي شما سبز خواهد شد. دوباره شهر پرواز را تجربه خواهد كرد.

سليم تو كجايي؟! صالح تو كجا؟! محمد بگو چه مي كني؟! عبدالله حالت چطور است؟! و بهادر! بهادر تو كجايي؟! هواي اينجا خيلي مسموم است! بوي تند لجنزارهاي تبعيض و دروغ و نيرنگ و دزدي و اختلاس همه جا را پر كرده است! اربابان زرو زور و تزوير در كاخهاي مانده بر جاي شاه و خاندانش ساكنند! همة شهر بيمار است. بيمار اختلاسهاي كلان و دزديهاي بزرگ، بيمار بيكاري و اعتياد، فقر و فساد و فحشا و...

برخيزيد دوباره با هم پرواز كنيم تا قلّه خورشيد! و تا چشمة خورشيد راهي نيست و گر چه شايد دوباره بالهايتان بسوزد. ولي ملالي نيست. دوباره ميشويد خورشيد! دوباره گرما و حيات مي بخشيد! دوباره مي تابيد. همه جا را مي كنيد روشن! دوباره نور مي شويد، مي باريد روشنايها را! و زمين عطشناك را مي كنيد سيراب! دوباره مي تابيد و شب را به زنجير مي كشيد. دوباره ميشويد تكثير. آري دوباره تكثير ميشويد!

پس از38  سال سخنراني استاد عزيز دكتر شريعتي را با هم به تحليل مي نشينيم.

آيا دوست داريد لحظاتي چند سخنان شيواي دكتر شريعتي را با قلم و بيان خودش بشنويد؟ اگر دوست داريد با هم به شب قدر دكتر شريعتي مي رويم.

و روز بعد دكتر در طبقه دوم و يا سوم سالن دانشگاه تهران همه ما را جمع مي كند و با صدايي بلند خطاب به همة ما ميگويد:

من نوشته ها و يادداشتهاي بسيار زيادي دارم كه هنوز سامان نيافته اند خود به تنهايي نمي توانم آنها را تنظيم و تكثير كنم و در اختيار ديگران قرار دهم. شما هر كدام به هر نحوي كه مي توانيد بايد براي تنظيم و تكثير و چاپ آن كمك كنيد و منظورش اين است كه نوشته هايش به امت مردم برسد. خلاصه حرفهايش در گسترة اين خاك تكثير و توزيع شود. و ما با فريادهايمان موافقت خودمان را اعلام مينماييم. آن روز با خوشي تمام در كنار عزيزترين استاد دانشگاه به پايان ميرسد.

يكي از سوره هاي عجيبي كه در شب قدر بايد خوانده شود سورة روم است و او تفسير سورة روم را آغاز مي كند. زيباتر از هميشه.


نظرات شما عزیزان:

رهگذر
ساعت12:36---18 بهمن 1394
درعجبم، چگونه کالبدی تنگ عظمت روح این معلم هنرمندرادربرمیگیرد،نه،...کالبد نمیتواند قفس روح باشد

رضا
ساعت18:08---9 اسفند 1390
بیا و بخون
منتظرم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







موضوع مطلب : <-CategoryName->
درباره وبلاگ
اقدس اکبرنژاد

با سلام به وبلاگ من خوش آمدید
نويسندگان
rss feed

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 14
بازدید ماه : 327
بازدید کل : 259349
تعداد مطالب : 173
تعداد نظرات : 121
تعداد آنلاین : 1