بسم الله الرحمن الرحیم
وبلاگ رسمی اقدس اکبرنژاد

سلام بر ماه خدا

 



موضوع مطلب : <-CategoryName->

بسمه تعالي

حضور نماينده محترم شهرستان هشترود جناب آقاي غلامحسين شيري

پس از عرض سلام و خسته نباشيد و آرزوي توفيق شما در راه آرمانهاي مقدس جمهوري اسلامي بدون مقدمه و براي دومين بار خدمت جنابعالي مشكلات شورا را يادآور ميشوم.

جناب آقاي شيري از آنجاييكه شما مسئول رسيدگي به مشكلات منطقه هستيد انتظار ميرود به مشكلات شورا كه بسيار اساسي است توجه فرموده و در حل آن مردم را ياري فرمائيد.

1- شورا از تاريخ 91/2/9 همچنان جلسات غير قانوني خودش را ادامه ميدهد.

2- انتخاب هيئت رئيسه با 4 امضاء غير قانوني است.

3- آقاي سيدطاهري 5 سال است كه غير قانوني در جلسات شورا شركت ميكند و حق جلسه ميگيرد! ايشان اخيراً رئيس شورا هم شده اند ! مطابق تبصره 2 ماده 26 قانون شوراها آقاي سيد طاهري از زمانيكه به آذرشهر رفته اند عضويتشان از شورا سلب شده است.

 4- تمام جلسات شورا غير قانوني است . هم به دليل حضور غير قانوني آقاي سيد طاهري و هم به دليل انتخاب هيئت رئيسه با 4 امضاء .

5 - اما مهمتر از مساله غير قانوني بودن شورا حاكميت مرموزانة جريان سري و فراماسونري و شيطان پرستي در شورا است كه بايد پيگيري و به مردم گزارش داده شود.

 6- امروز اعضاء شورا به جاي اينكه در مورد لو رفتن نماد فراماسونري و لو رفتن تفكرات شيطان پرستي شان در شورا براي مردم توضيح دهند و محاكمه شوند به برگزاري جلسات غير رسمي خود ادامه مي دهند و هيچكس بر كارهاي آنها نظارت ندارد!

7- جناب فرماندار نيز در رابطه با ادامة غير قانوني جلسات شورا و بهره برداري از نماد شيطان پرستي در پشت جلد كتاب عملكرد شوراها و شهرداري هشترود سكوت اختيار كرده است !

 8- از امور شوراها در آذربايجانشرقي به علت عدم رسيدگي به مشكلات شوراي اسلامي شهر هشترود نيز شكايت دارم.

  9- رئيس شورا مشخص كند 84 ميليون تومان در شورا در طول 5 سال چگونه مصرف شده است.

10- رياست شورا ماهيت خيريه شورا را مشخص كند. هيئت رئيسه ، منابع درآمدها ، هزينه ها و بالأخره تمام امتيازاتي را كه خيريه به نام شورا از آن بهره مند شده است به طور كامل بايد براي مردم توضيح داده شود.

11- از شما آقاي شيري نماينده محترم هشترود جداً تقاضاي رسيدگي دارم.

                   

                                               با احترامات    اقدس اكبرنژاد



موضوع مطلب : <-CategoryName->


بسمه تعالي

بريده اي از زندگينامه ام در سالهاي قبل از انقلاب

. . . خانة ما خانة امن محمد است و محمد اتاق کوچک طبقة سوم خانه مان را از پدرم اجاره کرده است. محمد همراه دختری که خودش را «فاطی» معرفی می کند و او را نامزد خود می داند زندگی می کند. فاطی گاه و بی گاه برای او غذا می آورد و لباسهایش را می برد و می شوید و لباسهای پاکیزه می آورد و کتاب می برد و کتاب می آورد و خلاصه خانة ما به عنوان خانة امن محمد است که وی با پدرم قرارداد بسته و آن را اجاره کرده است. فاطی یکبار به من گفت که اسم او « منیژه » است و من یک تابلوی نقاشی زيبايي را که فکر می کنم تصویر یک قو یا یک پرنده زیبای دیگري بود به او هدیه دادم. تصوير قو از نخستين كارهاي نقاشي خودم بود كه آن را بسيار دوست ميداشتم. قاب «قو» را در زیر چادر تا بیرون از خانه می برم. جاییکه دیگر هیچ نگاهی نمی تواند آنرا تعقیب کند. در انتهای کوچه باریکی که امروز تمام خانه های سمت چپش را مسطح کرده اند تا نوسازی کنند ، و از آن خانه های قدیمی که سالها هر صبح سلامشان می کردم و هر غروب خداحافظی شان ، دیگر اثری نیست ، و از ساکنانش که بعضی هایشان را که شاگردان کلاس من بودند و من آنها را بسیار دوست می داشتم و از آنها محبت زیادی می دیدم ، دیگر اثری نیست!

قاب « قو » را از زیر چادرم بیرون می آورم و در حالیکه متوجه هستم که هیچکس متوجه ما نیست ، آنرا به زیر چادر «منیژه» هل می دهم. او قاب را می گیرد. بعد هر دو به هم نگاه می کنیم. نگاهی به عمق یک خداحافظی طولانی ! خداحافظی برای همیشه! و من هرگز دیگر «منیژه » را نمی بینم! چون محمد دستگیر و در زندان شاه پس از شکنجه های فراوان توسط جلادان ساواک در یک با مداد خونين  اعدام می شود و منیژه هم برای همیشه می رود  و اینجا پایان قرار من و منیژه است. از حالا به بعد سرنوشت هر یک از ما به گونه ای جدید باساواک و سیاهچال دهشتناک رژیم رقم می خورد. قطره ای اشک از گونه منیژه می غلطد ، و من به آسمان نگاه می کنم. ابریست! آسمان می بارد !

منیژه قوی زیبای مرا با خودش می برد بر روی آبهای اقیانوسی که او روزی جزئی از آن می شود ! منیژه عمق قرار های مقدس من ، به اقیانوس ها می پیوندد و من شرمگینانه هنوز زنده ام ! و قوی سرگردان آرمانهای من بر روی آبهای دریا ها و اقیانوسها ، به دنبال دختری می گردد که دهها بار او را در کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی ، ساعت ده شب، آخرین ساعت پایان کار کتابخانه ملاقاتش می کردم و جزوه ها و کتابها و یادداشتها و پیامهایش را می گرفتم و درخلوت آشیانه قلبم و در سکوت یک مبارزه، یک آغاز، و یک بینهایت مرور می کردم ! منیژه آغاز یا پایان یک حکایت و یک خداحافظی  دلگیر و غم انگیز نبوده و نيست. مایک روز سوگند خوردیم که دلهایمان با هم باشد و امروز دلهایمان در امتداد همان راهی است که با هم آغاز  کردیم. دریغا هرگز دیگر منیژه را ندیدم! و نه می بینم!

و حالا ، یکی از روزهای زمستان سال 57 ، پس از پیروزی انقلاب ، در جایی از یک روزنامه مي خوانم که منیژه در زیر شکنجه ساواک به عمق بینهایت اقیانوس های مبارزاتمان پیوسته است و اینکه در آغوش امواج اقیانوس ها جزئی از اقیانوس شده است.

یادش گرامی و یاد همه ی آنهایی که یک روز با هم آغاز کردیم و سوگند خوردیم که مخلصانه در راآرمانهایمان پایدارو ثابت قدم باشیم! 



موضوع مطلب : <-CategoryName->
سه شنبه 27 تير 1391برچسب:اقدس اكبرنژاد, تو زيباتريني , :: 18:4 ::  نويسنده : اقدس اکبرنژاد

 

        تو زيباتريني



وقتي دلم را ميگذارم      

روي چشمانت              

وقتي دلم را ميسپارم       

توي دستان نجيبت        

و ميشوم لبريز   

تو زيباتريني      

نگاهت پر از جلوه هاي شگفتي است      

وقتيكه پا مي گذارد       

روي خستگي هاي بي انتهايم     

و من ميشوم سبز           

در آغوش خنده هاي نگاهت     

تو زيباتريني      

وقتيكه من مي شكوفم   

در تو   

و تو     

مي خرامي روي تار و پودم        

تو زيباتريني      

تمام دلم پر از    

تكه تكه تضرع 

پر از ذره ذره تمنا          

پر از شور ماندن

پر از شوق رفتن

وقتيكه تو در من           

ميشوي تكرار   

تو زيباتريني      

وقتيكه با تبسمت           

ميبري كدروتها را

اي عاشقانه ترين ها       

و نگاهت را      

از من دريغ نمي داري    

تو زيبا تريني     

دلم را بخوان     

كه سرشار         

شوق ديدار تست

دلم را بخوان

تا كه با تو شوم هم نفس

و ميشوم آرام    

در آن دم

كه با تو ميشوم زنده

 تو زيباتريني

تو تمام مني

تمام لحظه هاي عبور مني

از دل آرزوهاي بي ترديد

و من دوست داشتن را

با تو مي كنم احساس

تو زيباتريني

با تو ميشوم همزاد

در آن دم كه

صدايم هم آغوش

آواي گرم تست

از نگاهت نفس مي چكد

از كلامت عشق

تو زيباتريني

غزلهاي شور آفرين را

وقتيكه با دلم مي خواني

وقتيكه كه ميخندم

در طلوع يك باور

وقتيكه مي خندي

در آغوش خنده هاي من

تو زيباتريني

با يك تبسم از دلم بردار

سايه هاي غمگين را

مرا دوباره باور كن

حتي به اندازة يك نگاه

در آن دم

كه در خنده هايت

ميشوم معنا

تو زيباتريني

 

                                                                                     اقدس اكبرنژاد



موضوع مطلب : <-CategoryName->

            اين تصوير مربوط به زمانيست كه از كماجري برمي گشتم، ديدم كه سنگها را مي برند!

 

بسمه تعالي

مقايسه دو فرمانداري كرج و هشترود در طول 33 سال پس از انقلاب

هشترود در طول 33 سال پس از انقلاب به اندازة 300 سال عقب مانده است!

هشترود يكي از شهرستانهاي آذربايجان شرقي است، با ويژگي ها و استعدادها و توانائيها و پتانسيل هاي خاص خودش.

هشترود همزمان با كرج داراي فرمانداري شده است. در مقايسه با شهرستان كرج كه امروز اين شهرستان به استان تبديل شده است نگاهي گذرا به عقب ماندگي هشترود داريم.

  1- امروز كرج با 13 شهر اطراف خودش استان البرز را تشكيل داده است.

فهرست شهرهاي استان البرز

       1- آسارا

      2- اشتهارد

       3- چهارباغ

      4- شهر جديد هشتگرد

     5- طالقان

       6- كمال شهر

       7 -كوهسار

       8-گرمدر

         9-  ماهدشت

      10 محمدشهر

       11- مشكين دشت

       12-نظرآباد

       13- هشتگرد

در حاليكه در هشترود سالهاي اول انقلاب بسياري از روستاهايش را از دست داد. آن زمان هشترود و چاراويماق شهرستان هشترود را تشكيل ميدادند. هشترود و چاراويماق جمعاً 480 روستا بود. الان چاراويماق 250 روستا و هشترود 230 روستا دارد. يعني هشترود كوچك كوچك شده است! هم از نظر تعداد روستاها، هم از نظر جمعيت، هم از نظر مساحت و...

جدايي روستاها اول انقلاب انجام شد. چند روستا به ماه نشان زنجان داده شد. چند تا به بستان آباد، 5 الي 6 روستا هم رفت مراغه و...

2- تعداد دانشگاهها در استان البرز و هشترود در مقايسه:

فهرست دانشگاهها و دانشسراهاي استان البرز

 

و دهها دانشگاه و مراكز علمي ديگر . . .

در حاليكه در هشترود حتي تنها دانشسراي آنهم تعطيل شد!

  3- دبيرستانهاي استان البرز ( فقط كرج را ملاحظه فرماييد)

فهرست دبيرستانها و راهنمايي كرج

 8pic.ir/images/8gi0ezwwf4d4vaz57rz.rar

در حاليكه در هشترود مجموعة دبيرستانهاي دخترانه و پسرانه از 4 الي 5 تجاوز نمي كند!

حالا آن « علي » آقايي كه گفتند شما چقدر معلم پستي هستيد. به اين ارقام توجه كنند و ببينند كه آقاي رضايي در طول 33 سال كه در پستهاي كليدي آموزش و پرورش هشترود و مديريت كل آذربايجان شرقي تشريف داشتند چقدر كار كرده اند به اندازة 300 سال عقب ماندگي آموزش و پرورش در هشترود!!

و البته من حتماً معلم پستي هستم كه اين واقعيتها را ميگويم! اينطور نيست؟!

چقدر از روستائيان بدبخت كه بعد از انقلاب حتي مدارس راهنمايي شان تعطيل شد! و حتي براي تحصيلات ابتدايي و راهنمايي فرزندانشان آوارة حاشيه كلانشهرهايي مثل تهران و تبريز و... شدند و حتي زمينهاي خود را رها كردند و خانه و زندگي و كاشانه شان را رها كردند و رفتند و تمام امكاناتي كه براي آنها بايد در نظر گرفته ميشد و حق مسلم آنها بود به جيب شهرداران و قلدران و سرمايه خواران شهرهاي بزرگي مثل تهران و تبريز و... سرازير شد و امروز كلانشهرها مثل غده هاي سرطاني با حقوق مردم مستضعف روستاها و شهرهاي بي حامي و مظلوم ورم آورده اند. و بزرگراهها در تهران و يا در كلانشهرهاي ديگر جوابگوي مردم نيست. اين پولهاي حرامي كه سهم مردم مظلوم بود در كام زورمداران نتوانسته براي آسايش مردم جواب مثبت بدهد و امروز و هر روز كه ميليونها خانه به نام ايجاد بزرگراه بر سر مردم تهران و ساير شهرها ويران ميشود به هيچ وجه پاسخگوي نياز مردم در كلانشهرها نيست. امروز پس از ويران شدن ميليونها خانه بر سر مردم و ايجاد دهها بزرگراه هنوز هم مردم ساعتها پشت چراغ قرمزها جان ميدهند! ترافيك نفس گير هنوز هم نفس مردم شهرهاي بزرگ را ميگيرد!

هنوز هم هزاران ساعت از عمر با ارزش مردم پشت چراغ قرمزها جان ميسپارد و شهرداريها به چالش كشيده شده اند! زيرا هدف نا مقدس، نيتها پليد، و غارت بيت المال، نتيجه اي جز اين در بر نخواهد داشت و ندارد.

امروز مردم روستاها به علت فقر و بدبختي به علت نداشتن امكانات، نداشتن حتي يك راه سادة خاكي بخصوص در گردنه هاي صعب العبور براي بردن بيمارانشان به بيمارستان و نداشتن مراكز علمي حتي يك مدرسه ساده و يك معلم مناسب و ساير امكانات همه، روستاها را رها كرده و آوارة حاشيه هاي كلانشهرها شده اند! و هزاران نوع مشكلات را در متن جامعه بوجود آورده اند! براي حل همة اين مشكلات در شهرهايي آواره مثل هشترود چند صد سال فرصت بازسازي لازم است؟!!

از قرار معلوم در همايشي كه در دورة اول رياست جمهوري آقاي خاتمي در هشترود برگزار شد آقاي حبيبي معاون اول، آقاي كلانتري وزير كشاورزي، معاونان چند وزارتخانه مدير كل كل استانها آمده بودند. تقريباً 30 نفر از مقامات آمده بودند. نتيجة همايش چه شد؟! آنموقع هشترود داراي هشت رود بود. ولي حالا از هشت رود آن 3 رود به چاراويماق رفته و فقط 5 رود در هشترود وجود دارد حتي رودهايش هم غارت شد. حالا هشترود 5 رود است! آنموقع همه مي گفتند هشترود به خاطر استعدادهايش لياقت اين سرمايه گذاري را دارد ولي نتيجه همايش چه شد؟!

هشترود معادن زيادي داشت. ميگويند 120 نوع مواد معدني در هشترود وجود دارد. امروز 80% معادن در چاراويماق است! مهمترين مواد معدني آن كائولن است. بزرگترين مانور مربوط به خاك كائولن بود. گفتند يك كارخانه مي زنند و براي 200 نفر اشتغالزايي ميشود. طرحش را آوردند. زميني را خريدند. بعد گفتند آزمايش نشان داده كه آهن موجود در كائولن زياد است. بعد گفتند سرمايه گذاري صرف نمي كند و اين كار نشد!

در منطقه هشترود گرانيت، مرمر، تراورتن، گچ، سنگهاي فلوسپات، سنگهاي تزييني و ذغال سنگ به مقدار خيلي زياد وجود دارد. مخصوصاً ذغال سنگ، بخصوص در چاراويماق. كه آن زمان اينها به اسم هشترود بود. با اين پتانسيل نتوانستند كار كنند و يا نخواستند كار كنند! الان اكثر معادن در چاراويماق است.

مي گقتند هشترود انبار غله آذربايجان است. گويا آنموقع 120 هزار تن بود در حاليكه الان 40% مال چاراويماق شده.

آنموقع 130 هزار نفر جمعيت داشتيم، حالا 50 هزار نفر رفت به چاروايماق 80 هزار نفر براي هشترود باقي ماند.

آنموقع اينهمه داشتيم هيچ كاري نشد حالا چه مي خواهد بشود؟!!

حتي يك كارخانه هم ساخته نشد!!



موضوع مطلب : <-CategoryName->
دو شنبه 19 تير 1391برچسب:اقدس اكبرنژاد,چه بايد كرد؟!, :: 16:13 ::  نويسنده : اقدس اکبرنژاد

بسمه تعالي

 

چه بايد كرد؟!

 

ابوذر بزرگ ميفرمايد : « در عجبم از كوخ نشيناني كه در كنار كاخ نشينان مي زيند و عليه آنها نمي شورند ! »

يعني كسانيكه دنيا و آخرتشان ويران ميشود ولي سكوت مي كنند و هيچ نمي گويند !

دقيقاً مثل روزگار ما كه كاخ نشينان و اشرافيت پرستها بر ما حكمفرمايي مي كنند و ما كوخ نشينان و ويرانه نشينان بر آنها نمي شوريم ! آنهم كاخهايي كه بر روي خون هزاران شهيدمان نشسته اند! و عجيب تر اينكه همة آنها را هم در اختيار كساني قرار داده ايم كه امروز خانه هايمان را هم بر سرمان ويران مي كنند ! به نام سازندگي و توسعه و اصلاحات !!

اي مردم مسئولين به فكر دزديها و اختلاسهاي خودشان هستند. شما هم به فكر دنيا و آخرت خودتان باشيد. آنها شما را غارت مي كنند تا به مطامع كثيف دنيايي خود برسند، نه اينكه فكر كنيد آنها ميخواهند به شما خدمت كنند! شما برخيزيد و خودتان را از دست آنها نجات بدهيد. دنيا و آخرت خودتان را نجات بدهيد. در حق بودن خودتان متحد باشيد تا باطل را به زانو در آوريد !

آنها 33 سال است با ترفندها، خودشان را بر ما تحميل كرده اند تا در پستهاي كليدي برقرار بمانند و هر روز به بهانه اي انتقام شاه و خاندان او را از ما بگيرند! آن روز كه خانه هاي مردم انقلابي را به بهانة ساختن «لوس آنجلس ايران» به نام «خيابان نواب»! در هم كوفتند و خانه هاي شهيدان را ويران كردند و ما هيچ نگفتيم! و هزاران خانه را در هزاران نقطة به بهانة ايجاد بزرگراه بر سر مردم آن خراب كردند و ما هيچ نگفتيم!!

تا امروز كه به نام ايجاد بزرگراه امام علي (ع) هزاران خانه را بر سر مردم آن ويران مي كنند و هزاران مغازه و محل كسب و كار را ويران مي كنند و مردم را آواره و سرگردان رها مينمايند تا سيلي محكمي بر گوش مردم انقلابي بزنند! و ما باز سكوت كرده ايم ! اين حكايت باقي بماند و هرگز فراموش نشود تا روزي كه همين مسئولين سيلي محكم تري را بر گونه هاي خائن خود دريافت كنند !

فعلاً مردم به خودي خود قدرتي ندارند، قدرت آنها با فريب و دروغ ربوده شده است مردم براي اينكه قدرتمند شوند و يا قدرت ها و امتيازات از دست رفته خود را دوباره به دست آورند بايد و بايد با اربابان زر و زور و تزوير مبارزه كنند. وقتي مردم قدرتمند شوند خودشان از حقوق خودشان دفاع خواهند كرد. و وقتي قدرتمند ميشوند و از حقوق خودشان دفاع مي كنند كه به آگاهي سياسي و توده اي و طبقاتي خود برسند. آنگاه عليه ظلم مبارزه خواهند كرد.

چگونه ميشود قدرتهاي از دست رفته را باز يافت.

1-                        اشتغال قدرت است. مبارزه با بيكاري مهمترين قدم ! بيكاري ام الفساد است. مردم براي اينكه صاحب شغل شوند بايد دولتها را تحت فشار قرار بدهند و فريب وعده هاي مفت آنها را نخورند. آنها به هر قيمتي بايد به اشتغال و تأمين حداقل امكانات از نظر خوراك و پوشاك و مسكن و بهداشت و آموزش و پرورش و آموزش عالي و... دست يابند تا بتوانند زنده بمانند و تكامل يابند. هر فردي به عنوان يك انسان حق حيات دارد. هيچكس نمي تواند به هر دليل مانع اشتغال و كسب و كار و در آمد و گذران زندگي عادلانه مردم شود. نخبه پروري و يا اينكه عده اي بايد قرباني شوند تا عده اي ديگر به رفاه برسند، همه حرف مفت است كه گرگ صفتان براي چپاول مردم عنوان مي كنند. همة انسانها داراي استعدادهايي هستند كه بايد از قوه به فعل در آيد، تا هدف از خلقت معنا شود.

بيكاران بايد تمام سهم خود را مطالبه كنند. آنها با اتحاد و اجتماع اعتراضات خود را ابلاغ كرده و هرگز قدمي به عقب نگذارند. چه طور ميشود كه در يك جامعة اسلامي عدالت محور يك عده در كاخهاي شاه و كاخهاي استانداريها و ساير كاخهاي ديگر ساكن و يا مشغول به كار شوند و حقوقهاي آنچناني دريافت كنند و بقيه مردم نوكر آنها باشند و زير دست آنها! تا شايد روزگاري اين آقايان مصلحت بدانند كه براي بيكاران و بدبختان اشتغال ايجاد كنند و يا مصلحت ندانند! و يا منتظر باشند كه يك سرمايه دار حرامخوار بيايد و آيا دلش بخواهد كه مردم را نجات بدهد و يا دلش نخواهد!! اين شد اقتصاد اسلامي؟!! مردم بايد حق خود را از زندگي در اين دنيا و آخرت با قدرت تمام از مسئولين مطالبه كنند و همواره مواظب باشند كه رأي هايشان را به دغل بازان ندهند و همواره خودشان را قدرتمند نگه دارند.

بيكاران نبايد ساكت باشند. وقتيكه دين اسلام آنها را مسئول فقر و بدبختي در دنيا و آخرت مي داند، آنها براي پاسخ دادن به آرمانهاي دينشان و براي سعادت دنيا و آخرتشان بايد مبارزه كنند و حق خود را از مسئولين بگيرند. مسئوليني كه نه قانون بلدند و نه احكام اسلام را اجرا ميكنند ! همه با قدرت رأي هاي مردم به دنبال منافع شخصي خودشان مي دوند !

دولت بايد بودجه هاي كلان را كه سهم مناطق فقير نشين و حاشيه نشين هاي كلانشهرها و مناطق محروم كشور است، در اختيار آنها قرار بدهد تا آنها در رسيدن به اهداف اسلامي و انساني خود سرمايه گذاري كنند.

2-                        علم و آگاهي و هنر قدرت است. تقويت قدرت فكري براي درك بهتر حركتهاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، اخلاقي و... در جامعه بايد نهادينه شود.

قدرتمند كردن مردم با سلاح علم و دانش و فناوري و تحصيلات آزاد و بدون سد و مانع و البته مثل تحصيلات و باروري فكري نور چشمي ها و پارتي دارها ! بايد به صورت عدالت محور از سطح روستاها تا شهرها انجام پذيرد. مردم براي آزادي در تحصيلات چه ابتدايي و چه متوسطه و چه دانشگاهي و چه فوق تخصصي و براي رسيدن به جايگاه و كرامت انساني خود بايد قيام كنند و تمام حقوق 33 سالة از دست رفته خود را از مسئولين مربوطه بازستانند.

مردم بايد شجاعانه دانشگاهها را از دست عوامل فتنه و تبعيض و اشرافيت پرست نجات بدهند مردم بايد بدانند سدي به نام كنكور و يا كلاسهاي كنكور و غيره مانعي براي ورود تودة مردم به دانشگاهها و بزرگراهي براي ورود نور چشمي ها به فضاي تحصيلات عالي براي ربودن پستهاي كليدي در جامعه است ! يعني باز هم حفظ قدرت!

همة حرفهايي كه مسئولين در دولت و مجلس و مجمع تشخيص مي زنند يك مشت حرفهاي مفت است براي جلوگيري از دستيابي مردم به قدرت واقعي شان است. مردم بايد در برابر تمام بي عدالتيها قيام كنند و اين را بدانند كه هيچكس دلش به حال آنها نمي سوزد و نخواهد سوخت.

بازي خوردن مردم به نام پياده كردن اسلام و تباه شدن زندگي و آخرت مردم فقط بخشي از هزينة سنگيني است كه مردم در طول 33 سال پس از انقلاب پرداخته اند !

دولت نبايد سهم مردم را در اختيار گردنكشان و گستاخاني مثل شهردار تهران قرار بدهد تا با بودجه مردم بدبخت خانه هاي مردم بد بخت را بر سرشان خراب كند! مردم همه بايد عليه شوراهاي شهرها كه عامل همة بدبختيهاي مردم و بازوهاي قدرتمند باندها و جناحها هستند برخيزند. شوراها نه تنها كه كار نمي كنند چشم و گوش باندها و احزاب و گردن كلفت ها هستند.

 همه مسئولين اول گفتند حكومت مردم بر مردم، ولي بعد از اينكه رأي هاي مردم را جمع كردند و قدرتمند شدند با قدرت رأي هاي مردم عليه مردم شاخ در آوردند ! حالا چه جوري بايد شاخ آنها را شكست؟! زمان لازم است و تدبير و يا شايد خداوند راهكار ديگري براي آن ارائه دهد! مردم بايد سريع تمام امكاناتي را كه از آنها ربوده شده با چنگ و دندان هم كه شده پس بگيرند. مردم نبايد به اين گستاخان مجال بيشتري بدهند و اِلاّ به فرمودة قرآن كريم اينها در خودكامه گي هايشان گستاخ تر خواهند شد !

مردم بايد سريع در باز پس گيري دانشگاهها و مدارس و تمام مراكز علمي و حتي هنري اقدام كنند و بايد بدانند كه برترين قدرت، علم و هنر و تفكر و انديشه است كه همة آنها هم در قبضة ارباب قدرت است! و آنها با يك بازي مسخره به نام كنكور هر كسي را كه مي خواهند مجوز عبور به منطقة آزاد قدرت را ميدهند و هر كسي را كه نخواهند اجازه نميدهند! و يا هر كسي را كه بخواهند استخدام مي كنند و يا هر كسي را هم نخواهند به كار نمي گمارند!

مردم بايد تمام سهم عقب افتادگي هاي علمي، هنري، شغلي، عقيدتي، سياسي، اخلاقي، اجتماعي و... در طول 33 سال كه توسط مسئولين بي تعهد به غارت رفته است از دولتها و مجلس ها و مجمع تشخيص مصلحت ها بازپس بگيرند ! مسئوليني را كه تاكنون به صورت خائنانه فقط در فكر چاپيدن مردم بوده اند از كار بر كنار كنند و افراد متعهد و مكتبي و اسلامي و دلسوز را جايگزين سازند.

براي رسيدن به عدالت علمي بهترين معلم ها را به روستاها و فقيرترين مناطق بفرستند و به سرعت علم آموزي را به اجرا بگذارند و به آنها توانايي و قدرت بدهند.

مردم بايد خودشان دانشگاهها را در اختيار بگيرند و به هيچ مجمعي اجازه ندهند كه براي كسب دانش و تعالي انساني آنها براي آنها تصميم بگيرد.

مردم بايد آزاد باشند تا هر جايي كه دوست دارند درس بخوانند و دانش كسب كنند و مديريت آن را هم خودشان در دست بگيرند نه اينكه مشتي نوكر و بردة غرب براي مردم مسلمان مديريت كنند و تصميم بگيرند. مديريت هاي غربگرا بايد از متن مديريت دستگاهها بيرون كشيده شود و مديريت هاي اسلامي توسط خود مردم حاكميت يابد. مردم بايد با قدرت تمام اين كارها را انجام دهند. البته در تمام مراحل سنگ اندازيها وجود خواهد داشت ولي مردم هميشه پيروز نهايي اند !

دولت بايد سهم همة مردم را از نفت، گاز و صنايع و معادن و هنر و گردشگري و ... به آنها بپردازد و مردم بايد بدانند كه سهم هر كس از اين منابع چقدر است. مردم بايد قدرتمندانه نظارت مستقيم بر درآمدها و هزينه ها را داشته باشند.

دولتها بايد پاسخ دهند كه چرا بانكداري اسلامي آغاز انقلاب جاي خودش را به بانكداري خصوصي و غارت و چپاول بيت المال داد؟!! چرا بيت المال به دست غارتگران و چپاولگران افتاد؟!

همه ما امروز وظيفه داريم تك تك مردم را به آگاهي طبقاتي و موقعيت هاي اجتماعي اصيل آنها برسانيم و دزدان و غارتگران را به آنها بشناسانيم. ما بايد به آنها اعتماد به نفس اسلامي بدهيم. ما بايد تودة مردم را به آگاهيهاي سياسي برسانيم و به آنها بفهمانيم كه اگر واقعاً فقير هستند اين حق آنها نيست. اگر با فقرشان به كفر مي رسند و دين را انكار ميكنند اين ذبح دين است. ما بايد به همة آنها بفهمانيم اگر نتوانند حق خودشان را در اين دنيا بگيرند و خودشان را نجات بدهند در دنياي ديگر نيز سهمي از سعادت نخواهند داشت! ما بايد به آنها ياد بدهيم كه در مقابل تمام زورگويان بايستند. ما بايد با دادن توان علمي و اعتقادي و سياسي و دادن بينش و آگاهيهاي طبقاتي و سياسي آنها را از سقوط در منجلاب فقر و بدبختي و استعمار نجات بدهيم. امروز 33 سال پس از انقلاب اربابان زر و زور و تزوير همواره مردم را غارت كرده اند به نام اسلام !

و ما امروز وظيفه داريم حقيقت اسلام را به آنها بشناسانيم و به آنها قدرت انديشه و تفكر و انتقاد و سازندگي و خلاقيت بدهيم تا همه با قدرت وارد ميدان كارزار مبارزه با ارزشهاي غير الهي و غير ديني شوند و به باورها و مفاهيم عميق ديني برسند.

ما بايد ثابت كنيم كه مبارزه با فساد در يك جامعه اعدام و تيرباران و سنگسار و... نيست. ما بايد سهم آنها را از زندگي در اين دنيا به آنها بدهيم و آنها را به عنوان انسانهاي الگو براي دنياي كفرزدة امروز و فردا و فرداهاي ديگر تربيت كنيم. آنها بايد ياد بگيرند اين گلوله هايي كه بر مغزهاي خودشان فرو ميبرند و خودكشي ميكنند و دنياي ديگرشان را نيز تباه مي كنند بايد در مغز ائمة كفر كه آنها را در رسيدن به حقيقت اسلام و حق و حقوق انسانيشان مانع شده اند فرو كنند و نسلها را آزاد كنند و دنيا را آزاد كنند و انسانها را آزاد كنند.

آنها اگر ندانند كه حق و حقوقشان به دست مسئولين و چپاولگران غارت ميشود هيچگاه براي احقاق حقوق خودشان بر نمي خيزند و قيام نمي كنند و از حقيقت انساني خودشان دفاع نمي كنند. آنها وقتي كه به موقعيت و جايگاه طبقاتي خودشان آگاه و آشنا شوند آنگاه براي گرفتن حق و حقوق خودشان قيام خواهند كرد. بنابراين ما نه تنها بايد توده هاي محروم و مظلوم و مستضعفين و تمام اقشار آسيب پذير را به آگاهي طبقاتي و درك موقعيت اجتماعي شان برسانيم بلكه بايد توان و قدرت و حق و حقوقي را كه 33 سال بر اثر اين ناداني از همان مردم گرفته شده است و آسيب هايي را كه در اين رابطه متحمل شده اند را بايد از سردمداران بگيريم و به آنها برگردانيم.

دولتها مجموعاً به خاطر تبليغات دروغين و خيانتهايشان همه بايد محاكمه شوند. مردم نيز نبايد از حق و حقوق خود بگذرند. مردم 33 از رسيدن به تحصيلات عالي كه حق مسلم آنها بوده عقب افتاده اند. آقاي رفسنجاني به چه مجوزي دانشگاه آزاد را در حيطة اختيار خود قرار داد و هر كس را كه خودش مي خواست و اراده ميكرد اجازة ورود به آن را مي داد. آقاي هاشمي چه كاره بوده كه براي تحصيلات عالي مردم و رسيدن مردم به كمالات انساني شان تكليف تعيين ميكرد. براي زندگي در دنيا و آخرت آنها و براي رسيدن انسانها به كرامت انساني خودشان! دولتها چرا خائنانه استعدادها و توانايي هاي مردم را كور كردند ! چرا هنر در ورطه سقوط افتاد و چرا هنر مثل زمان طاغوت بايد حامي نظام سرمايه داري باشد؟! و ارزشهاي نظام سرمايه داري را در راستاي تحميق مردم و عدم رسيدن آنها به آگاهيهاي توده اي و حركتهاي سازنده و پوياي اسلامي را فراهم كرده باشد؟! امروز تخصص هاي هنري در دست چه كساني است ! امروز ليسانس ها، فوق ليسانسها و دكتراهاي هنر در دست چه كساني است؟! چرا امروز از زنان مظلوم هنرمند روستاها هيچ نامي برده نميشود و آنان در فقر مطلق و مظلوميت جان ميسپارند؟!

قاليهاي زيبايي را كه زنان روستايي هشترود و ساير زنان بدبخت در روستاهاي ديگر اين سرزمين هنر پرور تهيه و ارائه ميدهند مگر غير از نمايش اوج هنر و مظلوميت هنر زنان روستايي ماست؟! اين رنگها و طرحها در قاليهاي ما مگر غير از درخشش نور چشمان زنان روستايي ماست؟! چه در هشترود و چه در هر كجاي اين سرزمين آفتابي! در واقع زنان روستايي در ارائه زيباترين طرحها و نقشها در قاليها نورچشمان خودشان را به حراج ميگذارند ! آنها در همان جواني چشمان خود را از دست ميدهند. يعني چشماهايشان را ميفروشند! كمرشان خم ميشود مهره هاي گردنشان آسيب مي بيند و اغلب در اتاقكهاي تاريك و مرطوب و غير بهداشتي زيباترين هنرهاي دستي جهان را پديد ميآورند !

چرا در دانشگاههاي آزاد و غير آزاد ما به آنها مدرك دكترا و تخصص داده نميشود؟! چرا هيچكس نيست از حق و حقوق هنر دفاع كند. چرا همة مسئولين هنر و مسئولين متخصص در دانشگاهها و همه مسئولين به اصطلاح متخصص از حيثيت هنر در جامعة انقلابي ما دفاع نمي كنند؟! چرا آقاي احمدي نژاد (يا مشايي) 270 ميليون تومان فقط براي برگزاري يك نمايشگاه عكس يك هنر پيشة معلوم الحال بودجه اختصاص ميدهد؟! ولي براي هنرهاي شگرف زنان روستايي در عمق فقر و بدبختي هيچ امتيازي در نظر نميگيرد؟! شايد اين نانخبگان ! فقط به خاطر فقرشان است كه هنرشان و نور چشمانشان و سلامتشان خريداري ندارد؟! نخبه كيست؟! اين چرنديات چيست؟! اين زنان بدبخت كه هر روز شاهكارهاي هنريشان در بزرگترين گالري هاي دنيا چشمها را خيره ميكند چه كساني هستند؟! آيا آنها لايق گرفتن مدرك فوق ليسانس و دكترا و تخصص نيستند؟! آيا در قاموس شما هنرمند فقط كسي است كه در جلوي هزاران دوربين لخت شود و خود ش را عرضه كند !! چرا دولتهاي بي كفايت، مجمع تشخيص بي كفايت چرا مجلس هاي بي كفايت در طول 33 سال با بي تفاوتي كامل از هنر اصيل مردم دور مانده اند؟! و تمام هم و غمشان در دوران حكومتشان چاپيدن مردم و بهره مندي از دسترنج آنها و از امكانات جامعه به نفع خودشان بوده!

همانطوريكه دولت در زمينة هنر براي يك فرد 270 ميليون تومان سرمايه گذاري ميكند مردم هم بايد سهم خودشان را در زمينة تحصيل هنر در هر كجاي اين سرزمين و ايجاد خلاقيت هاي هنري از دولت و مجلس و مجمع تشخيص مطالبه كنند.

 اينها همه راهكارهاي كسب قدرت مجدد مردم براي مبارزه با ياوه انديشان دزد پيشه و غارتگر و اختلاسگر به نام مسئولين است.

مردم بايد اعتماد به نفس خودشان را همواره حفظ كنند و بدانند آنهايي كه به نام مسئولين مردم را غارت مي كنند، هيچ چيز نيستند. مردم بايد بدانند كه هيچوقت هيچكس به فكر آنها نيست ! بخصوص در نظام سرمايه داري حاكم بر جامعة به اصطلاح جمهوري اسلامي ! مسئولين افراد فرصت طلبي هستند كه از تمام موقعيت ها به نفع خودشان بهره ميبرند.

3-                       ثروت قدرت است. روستاها و مناطق فقير نشين بايد سهم خود را در طول 33 سال پس از انقلاب از تمام دولتها و مسئولين و مجمع تشخيص مصلحت و تمام ارگانهاي مسئول بگيرند. مردم بايد بدانند كه طبق دستور اسلام آنهاييكه اين دنيايشان ويران است، دنياي ديگرشان نيز ويران تر است ! پس در اسلام مردم براي تأمين دنيا و آخرت خود ناچار به گرفتن حق و حقوق خودشان از مسئولين هستند !

اموال مسئولين و اطرافيانشان و تمام نور چشمي ها و تمام كسانيكه بعد از انقلاب صاحب ثروتهاي باد آورده شده اند و يا پولهايي را كه در بانكهاي خارج از كشور ذخيره كرده اند بايد به مردم اطلاع رساني شود.

آنها بايد بدانند كه دولتها، مجلس ها و مجمع تشخيص مصلحت ها در طو ل33 سال با فريب دادن مردم و دزدي ايمان مردم، آنها را در نا آگاهي طبقاتي و عدم شناخت وضع موجودشان و عدم شناخت صحيح از دين و مكتبشان و آرمانهايشان نگه داشته اند، تا مردم به آن خودآگاهي كه موجب اعتراض و حركت و تحول در جامعه ميشود، نرسند ! و مردم همچنان در وضعيتي كه آنها بوجود آورده اند با بدبختي به حيات خود ادامه دهند تا هيچوقت هيچ مزاحمي مانع بهم خوردن امنيت آنها نشود. امنيتي كه آنها را در غارتهايشان آزاد ميگذارد و وضع موجود را به نفع طبقه اشرافيت پرست حاكم در امان نگه مي دارد !

دولتها بايد تاوان تمام كوتاهيها و خيانتهاي خود را در دوران حكومتهايشان بدهند. و درآمدهاي ناشي از نفت، گاز، پتروشيمي، صنايع، معادن و تمام امكانات خدادادي را كه هيچكس در خلقت آنها دستي نداشته و همه از موهبات الهي براي همة مردم است به مردم برگردانند تا همة مردم براي رسيدن به جايگاه انساني خود براي خودشان سرمايه گذاري كنند تا هم دنيايشان را داشته باشند و هم آخرتشان را.

مردم ما 33 سال تمام از تحصيلات عاليه، ازدواج، زندگي شرافتمندانه حتي داشتن حداقل زندگي محروم بوده اند. سهم بيكاران، معتادان فقرا و تمام اقشار آسيب پذير جامعه در كام مشتي دزد و فتنه گر به نام مسئول به نابودي كشيده شده است. كاخها از سهم مردم برافراشته شده است. مردم بايد در همان آغاز انقلاب تمام كاخها را ويران ميكردند تا هرگز كسي هوس زندگي كردن بر روي دسترنج مردم فقير و زحمتكش را در مخيله اش نپروراند و امروز هزاران كاخ به پشتوانة كاخهاي شاه و ديگر دزدان و غارتگران برافراشته شده است. در همان آغاز انقلاب مردم بايد دفاع از آرمانهاي خود را جدي ميگرفتند و انقلاب عزيزشان را كه به قيمت خون هزاران شهيد عزيز بزرگوار به ثمر رسيد نبايد به دزدان دين و فتنه گران و اختلاسگران به نام مسئولين جمهوري اسلامي مي سپردند. آنها خودشان بايد نظارت را بر عهده مي گرفتند تا امروز جانوراني به نام توسعه و سازندگي جرأت نكنند خانه هاي آنها را برسرشان ويران كنند ! امروز نه تنها راههاي روستايي فاجعه آميزند بلكه مديريت در راههاي درون شهري و خيابانهايي كه از آنها اتوبوس عبور مي كند نيز بسيار ضعيف و مسخره است. و هنوز هم هزاران سال از عمر مردم در پشت چراغ قرمزها ميميرد و خواهد مرد !! حتي اگر همة مساجد و حسينيه ها را هم ويران كنند!!  



موضوع مطلب : <-CategoryName->
درباره وبلاگ
اقدس اکبرنژاد

با سلام به وبلاگ من خوش آمدید
نويسندگان
rss feed

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 32
بازدید دیروز : 58
بازدید هفته : 247
بازدید ماه : 247
بازدید کل : 259269
تعداد مطالب : 173
تعداد نظرات : 121
تعداد آنلاین : 1

Alternative content