بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
وبلاگ رسمی اقدس اکبرنژاد
سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:اقدس اكبرنژاد,اجتهاد دائمي و عمومي ملتها, :: 17:7 ::  نويسنده : اقدس اکبرنژاد

مگر دولتها در شروع كارشان به قرآن سوگند نمي خورند كه اين شرايط را فراهم كنند؟!

پس چرا پس از روي كار آمدن و در دست گرفتن قدرت همة اين سوگندها فراموش مي شود؟! چرا آنهايي هم كه سوگند ميخورند نظارت متعهدانه داشته باشند مثل نمايندگان مجلس و شوراها و... آنها هم سوگندهايشان را فراموش مي كنند. پس راه حل اصلي همان اجتهاد همگاني و حضور همگاني و يكپارچه مردم در صحنة تصويب قوانين و اجرائيات و نظارت بر عملكردهاست. در اينصورت است كه هيچكس جرأت تجاوز به حقوق ديگري را نخواهد يافت و هيچكس به فكر دزدي و اختلاسهاي بزرگ نخواهد افتاد چون يك نظارت همگاني حاكم خواهد بود. آغاز همة بدبختيها دزدي آراء مردم بنام شركت در انتخابات است ! انتخابات يعني دزدي آراء مردم با پشتوانه اي بنام زر و زور و تزوير ! اين دزدي آغاز دزدي ساير آزاديهاي مردم است ! اين دزدي قدرت مردم است. ما در اسلام چيزي به اين صورت يعني واگذاري قدرت اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، سياسي، عقيدتي، اخلاقي و... را به ديگران نداريم ! و ما امروز عملاً در جريان عملكرد شوراها و نمايندگان مجلس و رياست جمهوريها و ساير ارگانها شاهد پي آمدهاي فاجعه آميز و غير عادلانه واگذاري رأي هايمان به ديگران در قالب شركت در انتخابات هستيم!

وقتيكه خداوند فرموده ما انسانها را آزاد آفريديم پس در كجاي قرآن است كه ما اين آزادي مان را در قالب رأي هايمان به افراد فرصت طلب و سود جو و بي ايمان و جاه طلب و بي كفايت و... بدهيم. چرا ؟ و اگر قرار بود كه متكاملترين دين تأثيري در زندگي انسانها نداشته باشد اين دين و اين پيام اصلاً چرا با اينهمه رنج و زحمت به دست انسانها بايد مي رسيد ؟ اين دين اصلاً نمي آمد، وقتيكه در زندگي انسانها تأثير گذار نبود !

و حالا كه به دست ما رسيده بايد ببينيم چه عواملي وجود دارد كه مانع عملي شدن آن ميشود و نمي گذارد كه ارزشهاي اين دين در جاي خودش بنشيند ؟ اين عوامل بازدارنده چرا شناسايي و برطرف نميشوند. اين عوامل توسط چه كساني بايد شناخته و عملي و اجرا شود ؟ اين دين در دست چه كساني است ؟ چرا مردم از صحنه غايبند ؟ چرا مردم بدبختند ؟ مگر انقلاب اسلامي نكرديم كه نجات پيدا كنيم ؟ چرا مردم فقط رأي ها و قدرتها و آزادي هاي خود را به مشتي نالايق و بي كفايت و ناشايست ميسپارند و بعد مي روند پي كارشان و سرانجام خودشان آواره و سرگردان و بيكار و معتاد و فقير و كافر و بي دين ميشوند و هم دنيا و هم آخرت خود را تباه مي كنند ؟ چرا ؟ چرا ؟ پس اين متكاملترين دين چه زماني پياده خواهد شد ؟ و به مشكلات مردم جواب خواهد داد؟! و مردم را به سعادت خواهد رساند؟! با دست چه كساني ؟ مگر با دست همة مردم و حضور همة مردم و نظارت همة مردم و اجراي احكام آن توسط همة مردم نبايد انجام بپذيرد؟! پس اين « همة مردم » كجا هستند؟! اين همة مردم چرا مرده اند؟! پس چرا هنوز هم هاشمي ها و خاتمي ها و احمدي نژادها و وزيران و وكيلان آنها براي مردم تصميم ميگيرند؟! مگر اين مردم ناقص العقل، ناقص الخلقه و مجنون و ديوانه و... هستند كه حكم عقلشان و آزادي عقل و انديشه و تصميم گيريشان را بايد به دست اين آقايان بسپارند تا آنها برايشان تصميم بگيرند و سرنوشت تعيين كنند؟! چرا بيكاران، بيسوادان، معتادان، فقيران و تمام اقشار آسيب پذير در صحنه نيستند كه از حق و حقوق و آزادي انساني خودشان دفاع كنند ؟ چرا ؟ چرا هر حكومتي كه مي آيد براي خودش خدم و حشم فراهم مي آورد. كاخها را مصادره ميكند و به عياشي مي پردازد. چرا بيت المال به نام خصوصي سازي و سرمايه داري يا سرمايه گذاري پس از انقلاب، به جيب مشتي دزد و اختلاسگر و... سرازير ميشود؟! اينها مگر از ملت اجازه گرفتند؟! مگر از شهيدان اجازه گرفتند؟! اينها از هيچكس اجازه نگرفتند ! آنها به پشتوانة رأي هاي مردم هر غلطي را كه بخواهند انجام ميدهند. آنها اجازه شان را با رأي هاي مردم گرفته اند ! مردم رأي هايشان را داده اند ! اسلحه هايشان را زمين گذاشته اند ! دستهايشان خالي است ! و هيچ قدرتي براي دفاع ندارند ! مردم اصلاً در صحنه حضور ندارند ! اين مردم اصلاً مرده اند ! اين باندها و جناحها و احزاب هستند كه مثل ساير نظامهاي سرمايه داري غرب براي مردم تصميم ميگيرند. تصميم هاي شيطاني ! اين مردم دست خالي هستند. و هيچ قدرتي براي دفاع ندارند ! با چه چيزي در صحنه باشند؟! با كدام پشتوانه در صحنه باشند؟! حتي دينشان را هم از دست داده اند ! حتي ايمانشان هم به غارت رفته است ! آنها با چه وسيله اي از خودشان و آرمانهايشان دفاع كنند؟! مسئولين 33 سال پس از انقلاب بايد و بايد پاسخ بدهند ! مسئولين بايد بدانند كه كارشان فقط اين نيست كه مثل شاه بروند آن بالا بنشينند و دستور صادر كنند ! آنها بايد بدانند كه اگر اهداف انقلاب را نتوانسته اند پياده كنند بايد محاكمه شوند ! و اين مفهوم را مردم بايد به آنها بباورانند! آنها بايد بدانند كه اگر نتوانسته اند و يا نمي توانند كاري انجام دهند بايد كنار بروند. مردم بايد بدانند و بتوانند آزادي عمل داشته باشند، در اين مورد كه اگر مسئولين جوابي منطقي براي عملكردهايشان نداشته باشند آنها را از صحنه برانند و خودشان مستقيماً همة مسئوليتها را بر عهده بگيرند. مردم بايد با اتحاد خودشان جبهة مقتدري را بوجود بياورند و قدرت تصميم گيري براي سرنوشت خودشان را خودشان در دست بگيرند و هر جور كه شده بروند و آزادانه تخصص ها را به دست بياورند و در هر زمان آمادگي اخراج مسئولين بي تعهد و نشستن بر جاي آنها را تمرين كنند. مردم به جاي تمرين دموكراسي هاي دروغين و فريبكارانه بايد عدالت محوري را تمرين كنند.

مردم بايد بدانند كه اگر در صحنه باشند بي تعهدان خود به خود صحنه را ترك خواهند كرد و جرأت حضور در صحنه را نخواهند داشت و جرأت تعيين سرنوشتهاي هولناك براي مردم را نخواهند داشت. مردم بايد قدرتمند شوند. مردم بايد از رأي هايشان پاسداري كنند. مردم بايد بالاجبار و قدرتمندانه بدون كنكور و بدون هر سد ديگري خودشان را به دانشگاهها و تخصصها برسانند. تحصيل علم تا آخرين مقطع بايد آزاد و حتي اجباري باشد و دولت بايد مكلف باشد كه شرايط تحصيل تمام اقشار جامعه را تا هر سطحي كه آنها بخواهند فراهم نمايد. مردم بايد وارد حوضه ها شوند و تمام علوم اسلامي را فرا بگيرند و شايستة مقام اجتهادي در عرصة حيات اسلامي و انقلابي باشند و بفهمند كه براي آنها چه تصميماتي و توسط چه كساني گرفته ميشود. مردم بايد بدانند كه اگر ايمان داشته باشند از همه و از همه برترند و هرگز نا اميد و محزون نشوند و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين.

شما از همه برتريد اگر مؤمن باشيد ! اهداف قرآن را زنده و عملي كنيد. مگر مؤمن سرنوشت خود را به دست كافران و شياطين و شيادان و غاصبان و فرصت طلبان و سرمايه خواران و بي دينان و... ميدهد؟!

آري اگر مردم با ايمان راستين و قدرتمندانه در صحنه باشند ديگر اين بي تعهدان جرأت حضور در صحنه تعيين سرنوشت براي مردم را نخواهند داشت! اگر نظارت همگاني باشد هيچكس جرأت تخطي و تجاوز به بيت المال و ارزشهاي والاي اسلام و انقلاب را كه در پاي آن خون عزيزترين شهيدان ما ريخته شده است نخواهد داشت و اين يعني پاسداشت خون شهيدان و ادامة راه شهيدان و زنده نگهداشتن اسلام و آرمانهايش ! و اينها همه ممكن نميشود مگر اينكه مردم از آزادي تفكر و انديشه برخوردار باشند. آزادي از نظر ما يعني اينكه همة مردم آزاد باشند تا آنجاييكه دوست دارند تحصيل كنند. تا آنجاييكه دوست دارند دنبال علم و كمالات و شناخت و پژوهش در راه اهداف دينشان و تخصصشان بروند. آزاد باشند از امكانات خدادادي كه هيچ بشري در ايجاد و خلقت آنها سهمي نداشته است و ندارد بطور عادلانه استفاده كنند. آزاد باشند يك زندگي راحت و با شرافت داشته باشند. آزاد باشند هر شغلي را كه دوست دارند انتخاب كنند و به آن شغل بپردازند. ازاد باشند از تمام مواهب هستي به طور عادلانه استفاده نمايند. حالا كداميك از آزاديهايي را كه مردم مي خواهند نامشروع است؟! حالا در جامعه ما كداميك از اين آزاديها وجود دارد غير از آزادي جنسي؟! آزادي تبليغات فحشا، آزادي براي نوكري اربابان زر و زور و تزوير ! براي كداميك از اقشار آسيب پذير جامعة ما آزادي وجود دارد؟!

تو حتي آزاد نيستي عقيده و دينت را انتخاب كني ! حاكمان سرمايه داري با سرمايه و پول و زور و قدرت خودشان براي شما دين هم تعيين مي كنند! براي شما تصميم ميگيرند و به جاي شما مي انديشند ! ما اصلاً چه رقمي هستيم در نظام سلطة حاكم بر جهان امروزي! ما چرا اين نظام سلطة حاكم را نمي شكنيم؟! مگر ما مؤمن انقلابي نيستيم؟

مرحوم شهيد مطهري گفت : شمرها و معاويه ها و يزيدهاي آن روزگار مردند حالا شما بايد شمرها و معاويه و يزيدهاي روزگار خودتان را بشناسيد و راه امام حسين (ع) را ادامه دهيد. حالا در جامعة كنوني ما چه كساني شمر و معاويه و يزيد هستند؟! ما براي شناخت آنها چه تلاشهايي كرده ايم؟! آنها را چگونه شناخته ايم؟! و براي اينكه آنها را به سزاي اعمالشان برسانيم چه اقداماتي كرده ايم؟!

واقعاً امروز تكليف ما به عنوان يك مسلمان چيست ؟ به عنوان يك شيعة علي (ع) و به عنوان عاشقان اباعبدالله الحسين واقعاً تكليف ما چيست؟! وقتيكه هيچكس تكليف ما را مشخص نمي كند، ما چه بايد بكنيم؟! خوب مسلم است. ما كه نمرده ايم خودمان بايد تكليف خودمان را با مسئولينمان و تمام شياطيني كه امروز انسانهاي مظلوم را به بند كشيده و مي كشند مشخص كنيم. ما به عنوان مسلمان وظيفه خودمان را بايد بازخواني كنيم و از هيچ اقدامي در راه ادامة راه پيشواي شهيدمان حسين بن علي (ع) كوتاهي نكنيم. اينها تكليف ماست.

امروز من بردة تفكرات و انديشه ها و ايسم ها و باندها و جناحها و سرمايه داران و سرمايه خواران و... هستم ! امروز من برده و بنده و نوكر اربابان زر و زور و تزوير هستم ! امروز من كجا آزاد هستم؟! امروز من به عنوان يك انسان در كداميك از ابعاد زندگي انسانيم آزاد هستم؟! كجا آزاد هستم كه نمي بينم؟! امروز سرنوشت اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، سياسي، عقيدتي، اخلاقي و... مرا اربابان قدرت تعيين مي كنند. باندهاي جهاني قاچاق مواد مخدر سرنوشت مرا و جوان مرا تعيين مي كنند ! آنها حتي سرنوشت حكومتها را تعيين مي كنند ! نظام سرمايه داري و ايدئولوژي حاكم بر آنها فرهنگ مرا رقم مي زند! آزادي جنسي و سكس را براي جوامع و جامعة انقلابي من ارمغان آورده اند ! ورزش مرا آنها تعيين مي كنند ! سريالهاي تلويزيوني مرا مشخص مي كنند ! من كجا آزاد هستم؟! من اسير و برده و بنده و در بند تمام ارزشهاي حاكم بر نظام سرمايه داري هستم ! پس من براي چه انقلاب كردم؟! براي چه اينهمه شهيد دادم؟! براي چه؟! براي اينكه خودم را از زندان و اسارت اين بردگي نجات بدهم. آزاد باشم. دينم را نجات بدهم. جامعه ام را نجات بدهم. انسانيت را نجات بدهم ! خودم را نجات بدهم ! پس چرا دوباره در همان گرداب فرو رفته ام؟! پس چرا دوباره دينم و ارزشهايم در تربيت و نجات من به نفس تنگي افتاده اند؟! من چرا مرده ام؟! من چرا تسليمم؟! چرا؟! ما ناچاريم دوباره راهمان را از همان جا كه مانده ادامه دهيم! مسئولين بايد پاسخ بدهند ؟

انقلاب اسلامي تنها فرصتي بود كه مي توانست اجتهاد دائمي و عمومي در آن شكل بگيرد ولي متاسفانه اين اتفاق نيفتاد! هيچ كس علل آن را بررسي نمي كند و اين اصل بزرگ همچنان سوال انگيز باقي مانده است ؟

در هر عاشورا و تاسوعا و محرم همه جمع ميشويم به خاطر امام حسين (ع) و خاندانش و يارانش عزاداري مي كنيم، زنجير ميزنيم، سينه مي زنيم خوب اينها همه خوب است. بالاخره ياد و نام امام حسين (ع) را زنده نگه ميداريم امّا حواسمان باشد كه راه امام حسين (ع) را گم نكنيم ! بالاخره انتقام رقيه ها و علي اصغرها و علي اكبرها و ابوالفضل ها را يكي بايد بگيرد اگر آنچه را كه امام حسين (ع) دستور مي دهد انجام دهيم او را بيشتر راضي مي كنيم. ما واقعاً چگونه انتقام امام حسين (ع) و يارانش را بگيريم ؟ ما بايد اهداف امام حسين(ع) را بشناسيم و آن را پياده كنيم مثلاً از يك طرف ما عزاداري بزرگي براي امام حسين (ع) راه مي اندازيم ولي از طرف ديگر بانكهاي ما با رباخواري اداره ميشود ! امروز بانكها غولهاي سرمايه داري شده اند بخصوص پس از واگذاري بانكها به بخش خصوصي. مي بينيم بجاي اينكه مشكل مردم حل شود اختلاسهاي كلان و دزدي هاي ميلياردي گسترش يافته و بيت المال در دست سرمايه داران و دزدان به غارت مي رود ! و تزشان هم اين است كه جامعه را آنقدر خراب كنيد، آنقدر ويران كنيد و انسانها را درمانده و سرگردان كنيد تا امام زمان (عج) بيايد و جامعه را اصلاح كند! اگر اين طور نشود امام زمان (عج) نمي آيد ! مثل اينكه اسلام آمده جامعه را خراب كند وانسان را خراب كند تا امام زمان (عج) بيايد و آن را درست كند و يا اينكه اسلام آمده انسان را از جانشيني خدا به زير بكشد ! او را تباه كند تا امام زمان (عج) بيايد و انسان را نجات بدهد !

مثلاً ربا حرام است، ولي آقايان با هم مشورت مي كنند و توجيه ميكنند كه در شرايط فعلي حرام نيست ! عده اي ديگر هم مي گويند حرام است. يك عده اي هم مي گويند نه حلال است و نه حرام! و در نهايت مردم سر در گم و بانكها همه ربا خوار و در حال جنگ با خدا ! و غولهاي سرمايه داري تعيين كنندة سرنوشت مردم! و خلاصه مرزهاي ثابت احكام اسلامي هم براي شفاف سازي مسائل، گنگ و نامفهوم شده است ! و معلوم نيست حق چيست و يا حق با كيست؟! اين اقتصاد حكومت اسلامي است !! كه مي خواهد با آن جهان را اداره كند !

اگر به جامعه آنروز كه امام حسين (ع) در آن قيام كرد نگاه كنيم و تمام جوامع بعد او را هم ببينيم، مي بينيم جامعه آنروز هم يك نمونه مثل جوامع امروز ما بود. يك جامعه با عدم آگاهي مردم و توده ها. قرار بود بيعت كنند. خوب امام حسين (ع) هم حق بود ولي مردم به او رأي ندادند و سرش را هم بريدند و در طول تاريخ حيات انسانها و حكومتها همين شيوه وجود داشته و ادامه يافته. آيا اين شيوه بايد تا پايان تاريخ و پايان دنيا ادامه يابد؟! و هيچكس نبايد در برابر زورگوئيها بايستد؟!

در تمام دوره ها، مردم، ناآگاه از مسائل روز و سياستها و دغل بازيهاي حكام بودند و يا هستند و يا اينكه حكام اصلاً اجازه نميدهند كه مردم از حقايق آگاه شوند مثلاً حتي در روزگار امام علي(ع) اغلب مردم حتي نميدانستند كه امام علي(ع) نماز ميخواند! الان هم همينطور است ! مردم را آنقدر در فوتبال و يا سريالهاي كثيف و كذايي و يا در لجنزار سكس و آزادي جنسي و اعتياد و از اين قبيل مسائل و مشكلات غرق مي كنند كه مردم حتي فرصت شناخت مسائل را هم پيدا نمي كنند ! چه برسد به اين كه آگاهانه انتخاب كنند ! و بالاخره اگر هم بخواهند انتخاب كنند چه كسي را انتخاب كنند ! و اصلاً شناخت ما از افراد چقدر است !

در جامعه مثل تهران در يك مجتمع يك همسايه از همسايه بغلي خودش هم اطلاع ندارد چه رسد به افرادي در سطح جامعه كه سرويسهاي اطلاعاتي و جاسوسي هرگز به مردم اجازه نميدهند كه كانديداها براي مردم شناخته شوند و گاه هم مصلحت نمي دانند!

و مهمتر از همه اينكه اگر قرار بود حكومت به رأي مردم باشد پيامبر(ص) در غدير خم چرا حضرت علي (ع) را بدون مراجعه به آراي عمومي، خودش شخصاً او را به جانشيني خود انتخاب كرد، خوب مي فرمود: اي مردم رأي گيري كنيم ببينيم نظر شما چيست؟! شما چه كسي را انتخاب مي كنيد؟! خوب، مردم حتماً يزيد و معاويه و عمرو عاص و خلاصه از اين قبيل افراد را انتخاب مي كردند كه داراي قدرت سياسي و مال و منال و شهرت و جاه و جلال بودند و يا اربابان زر و زور را انتخاب ميكردند و نه حضرت علي (ع) را كه حتي فرقش را هم شكافتند و او را به شهادت رساندند !

و شوراها هم به همين اندازه بي قدر و قيمت است. اسلام فرمود مشورت كنيد، نفرمود كه رأي هايتان و قدرتهايتان را به عده اي بي تعهد و خائن و دزد بدهيد !تا شما را غارت كنند ! دين شما را غارت كنند ! امكانات شما را غارت كنند ! اين شوراها و نمايندگان و... اغلبشان حتي در ادارة زندگي خودشان هم درمانده هستند! امروز مثلاً الگوي يك كشور انقلابي مثل مصر فعلا ايران اسلامي است. امروز مرسي ها انتخاب ميشوند. فردا رأي هاي مردم را ميگيرند و بعد دست در دست اسرائيل، هم كاسه اسرائيل مي شوند!! و اين همه زحمت انقلابيون به هدر مي رود ! مثل انقلاب خودمان! كه با اين همه شهيد و جانباز و معلول يك شبه آقاي بازرگان همه رأي هاي مردم را جمع مي كند و حكومت گام به گام خودش را آغاز مي كند و انقلاب را زير سوال مي برد !! تا جايي كه خود امام مي فرمايند : ما در انتخاب آقاي بازرگان اشتباه كرديم!

شيوة انتخابات با رأي گيري از مردم يكي از ناكارآمدترين شيوه هاي حكومتداريست كه در آن آزادي مردم و قدرت مردم و تعهد مردم كه در رأي هايشان نهفته است توسط عده اي بي تعهد و فرصت طلب ربوده ميشود ! و امروز اين نوع شيوة حكومتداري در جهان متداول است.

در اين شيوه اربابان قدرت با خريد رأي هاي مردم و فريب مردم خودشان را بر مردم تحميل مي كنند.

مثلاً در زمان شاه من خودم دقيقاً يادم هست كه ما در محلة آذربايجان بوديم. در همانجا مدرسه اي بود و من خيلي كوچك بودم. شايد هنوز مدرسه هم نمي رفتم. يادم ميآيد دم در مدرسه غلغله اي بود. رفتم كه ببينم چه خبر است گفتند كه انتخابات مجلس است، دارند رأي گيري مي كنند. از يك كاميون دهها نفر بيرون آمدند و ريختند به داخل مدرسه. به يك نفر رأي دادند و بعد هم سوار همان كاميون شدند و رفتند. من آن موقع معني رأي گيري و انتخابات را نمي فهميدم. رأي گيريهاي امروز انقلاب اسلامي مرا ياد آن دهها سال قبل و زمان شاه مي اندازد!

اولاً مردم شهرهاي ديگر ميآيند و براي يك شهر نماينده انتخاب مي كنند. مثلاً در انتخابات هشترود از تهران، تبريز، مراغه، ميانه و خلاصه تمام شهرهاي اطراف براي تعيين سرنوشت مردم هشترود بسيج ميشوند! و رأي هاي خودشان را به افراديكه قبلاً رأي هايشان را به آنها فروخته اند، به صندوق مي اندازند! و براي مردم هشترود سرنوشت سازي ميكنند! و اين دقيقاً همان شيوة رأي گيري زمان شاه است!

2- مثل زمان شاه هر كسي كه پول و زور بيشتري دارد موفق تر است. چون راحت تر مردم را مي خرد ! امروز اين شيوه انتخاب نماينده واقعاً هم مرسوم شده و هم فاجعه آميز است !

3- امروز اين شيوة انتخاب نماينده و رياست جمهوري و شورا و... در تمام جهان مرسوم است. مردم در ابتدا ناآگاهانه راه مي افتند. مي روند رأي هايشان را ميدهند. بعد هم با هزاران مكافات تظاهرات راه مي اندازند و اعتراض مي كنند و هزاران شهيد مي دهند كه آنچه را كه از دست داده اند يعني رأي هايشان را پس بگيرند ! مگر ميشود ديگر رأي ها و قدرتها را پس گرفت؟! آن دزدها با رأي هاي مردم به غولهايي تبديل ميشوند كه همه را يكجا مي بلعند! اينست كه مردم بايد روشن و بيدار باشند و آگاهانه در سرنوشت خودشان دخالت كنند و بر عملكردها، دقيقاً خودشان نظارت كنند. يعني اهرم نظارت را هم در دست خودشان بگيرند و قوانين را هم خودشان تصويب كنند نه اينكه ادارة سرنوشت خودشان را هم به ديگران بسپارند ! و خودشان به جاي اينكه در صحنه باشند يك تماشا چي بي خاصيت باشند. مثل انتخابات خودمان در ايران و شهرهاي ايران!

4- پس از رفتن به مجلس هم كه وضع اسف بارتر است. يكي چرت مي زند، يكي مي خوابد، يكي به فكر حقوق مادام العمريست ! يكي به دنبال امتيازات مادام العمريست! يكي به فكر خانه، يكي به فكر ماشين، و خلاصه هر كسي به دنبال نيازهاي خودش است ! و از طرف ديگر، مردم هم كه در صحنه نيستند اصلاً ببينند بر مجلس و دولت چه مي گذرد؟!

 

با تشكر از شمايي كه نظريات مرا مطالعه مي كنيد، خيلي دوست دارم صادقانه نقطه نظرهاي انتقادي خودتان را برايم بنويسيد تا زودتر به حقيقت برسم.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







موضوع مطلب : <-CategoryName->
درباره وبلاگ
اقدس اکبرنژاد

با سلام به وبلاگ من خوش آمدید
نويسندگان
rss feed

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 61
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 64
بازدید ماه : 377
بازدید کل : 259399
تعداد مطالب : 173
تعداد نظرات : 121
تعداد آنلاین : 1